متن کامل خبر


 
در عقلانیت غرب جدید انسان شرقی انسان درجه دوم است

خلاصه خبر: این نوع رویکرد از باور نهفته در فکر غرب جدید یعنی غرب از قرن 18 به این سو نشأت می گیرد ؛ اینکه انسان غربی والاتر و برتر از انسان شرقی است، غرب باید از شرق سواری بگیرد و هزینه این سواری گرفتن را هم باید شرق بپردازد. این جریان همه کشور هایی است که به آنها اعتماد کردند.

مسئول نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه تربیت مدرس در ابتدای جلسه شورای دانشگاه در ادامه بحث از مولفه های عقلانیت غربی گفتند: در عقلانیت غربی انسان شرقی انسان درجه ی دوم محسوب می شود، منظور غربیان از اصالت انسان، اصالت انسان غربی است و نه هر انسانی. اگر قبل از انقلاب غربیان برای زندگی در ایران حق توحّش می گرفتند، اولاً این مخصوص قبل از انقلاب نبود، ثانیاً این مخصوص ایران نبود. این باور ریشه در تفکر غرب داشت و دارد و در همه جا اینگونه بود و هست. در هند هم اینها از ملت هند حق توحش می گرفتند، در الجزایر و مصر و سودان و لیبی و در هر جای دنیای غیر غربی که قدم می گذاشتند اینگونه عمل می کردند. الان هم همان قصه است و تغییری نکرده است.

حجت الاسلام والمسلمین فلاح رفیع افزود: شاهد عینی این ادعا در همین زمان خودمان است، این چیزی است که ما اکنون گرفتار آن هستیم، الان هم آمریکا می گوید عربستان و کشورهای خاورمیانه باید هزینه ی ما در خاورمیانه را بدهند. رئیس جمهور آمریکا در همین سخنرانی خود در سازمان ملل در برابر دیدگان دنیا ایستاد و خیلی راست و پوست کنده و بدون ابا این حرف را زد. این یعنی چه؟ این موضع گیری از کجا نشات می گیرد؟ اینگونه بیان از کجا می آید ؟ این نوع رویکرد از باور نهفته در فکر غرب جدید یعنی غرب از قرن 18 به این سو نشأت می گیرد ؛ اینکه انسان غربی والاتر و برتر از انسان شرقی است، غرب باید از شرق سواری بگیرد و هزینه این سواری گرفتن را هم باید شرق بپردازد. این جریان همه کشور هایی است که به آنها اعتماد کردند. ما امروز در لیبی ،تونس و مصر و عربستان و دیگر مناطق جهان همین را مشاهده می کنیم.

دکتر فلّاح رفیع خاطرنشان ساختند: در مقابل غرب ما چند دسته موضع گیری در درون کشور خود داریم که در دیگر کشور ها هم کمابیش همین گونه است: موضع گیری اول از آن عده ای است که اساسا نگاه خوشبینانه به غرب دارند و دشمنی را یک توهم بیشتر نمی بینند. در خوشبینانه ترین حالت این افراد خیلی ساده اندیشند و فریب القائات غربیان و دشمنان دانا و دوستان نادان را می خورند. دوم کسانی که دشمنی را واقعی اما موقتی می دانند.این عده دشمنی غرب را می پذیرند، بخصوص با این فشار ها و تحریم ها و ترور ها و جنگ های نیابتی وغیره ، اما فکر می کنند یک روزی امکان کنار گذاشتن دشمنی ها در مورد غرب وجود دارد. امکان اینکه غرب روزی ما را به رسمیت بشناسد وجود دارد. این نگاهی ساده انگارانه به غرب است. نگاهی که از سر غفلت و عدم شناخت عمقی غرب نشات می گیرد.

استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس بیان داشتند: در حالی که دشمنی غرب با شرق ریشه ای و بنیادین است و جزتفکر غربی است. بله غرب حاضر از دشمنی خود با ممالک شرقی دست بردارد اما کی و کجا؟ آن زمان که شرق تماما در اختیار او باشد. شرق هویتی برای خود قایل نباشد همانگونه که غرب هویتی برای آن نمی شناسد.

امام (ره) یک وقتی تعبیر زیبایی داشتند و می فرمودند : رابطه ما با امریکا (حالا به عنوان نماد غرب) رابطه گرگ و میش است. این حرف خیلی عمیق بود. مخصوص آن زمان هم نبود. این سخن از یک بصیرت و تیزبینی نشات می گرفت که در آن مرد بزرگ بود. این حرف یعنی ما تا میش نباشیم و خود را در دهان آن گرگ قرار ندهیم او دست از ما نمی کشد و اگر چنین شد دیگر در آن زمان اساسا مائی نیست که طرف معامله او باشد، دیگر شرقی وجود ندارد که بخواهد در مقابل او بایستاد و از هویت مستقل خودش حرفی بزند، در این هنگام غرب می ماند و غرب.

ایشان افزودند: اما دسته سومی هم هستند که غرب را دشمن می دانند ،دشمنی او را هم عمیق و ریشه ای می دانند اما متاسفانه ریشه و عمق را نمی دانند در کجاست.اینها نیز ممکن است در نهایت دیر یا زود به این باور برسند که غرب بالاخره روزی ممکن است سر عقل بیاید و ما را به رسمیت بشناسد. غافل از اینکه تا غرب غرب است و شرق برای خود هویتی استقلال طلبانه قائل است امکان برقراری دوستی وجود ندارد.

تا شما بخواهید حاصل دسترنج خود را خود مصرف کنید و دم ما را قطع کنید او شما و ریشه ی شما را قطع می کند ، مگر اینکه شما کاری با او نداشته باشید و شیر دوشیده از دسترنج خودت را در اختیار او بگذارید. به قول آن داستان معروف و حکمت آمیز در قضیه مار وقطع شدن دمش توسط صاحبخانه و کشته شدن پسر صاحبخانه با نیش مار که از قول مار می گرفت:

تا مرا دم و تو را پسر یاد است دوستی من و تو بر باد است

مسئول نهاد رهبری دانشگاه اضافه نمودند: تا شرق بخواهد دم غرب را قطع کند ، غرب هم دنباله ی غرب را قطع می کند. تو کار با من نداشته باش من هر چه بخواهم از شیر دوشیده تو بخورم من هم کاری با تو ندارم این یعنی بهره گیری یکطرفه.

اما دسته چهارم که این بحث در همان راستاست اینست که سیطره سلطه طلبانه جزء عقلانیت غرب جدید است که اساساً هویتی برای شرق قایل نیست، مگر آن هویتی که او تعریف می کند.این نگاه غرب را در ریشه فکری-فرهنگی او می شناسد. دشمنی غرب را دشمنی سطحی نمی بیند ، عمقی می داند و عمق آن را هم در نوع نگاه غرب به خودش و شرق می بیند. غرب یعنی تنها شخصیت ممتاز و مسلط که باید بهره گیری کند بدون اینکه بهره ای بدهد، چون او هویتا انسان برتر است و شرق انسان درجه دوم .درجه دوم در اینجا صرفا به معنای این نیست که اگر بخواهد می تواند به درجه اول برسد ، یا درجه دومی که اگر تلاش کند می تواند با اصلاح نژاد درجه اول شود ،نه اصلا اینطور نیست ، انسان شرقی آن نوع درجه دومی است که اساساً نمی تواند به انسان درجه اول برسد، دوم در اینجا یعنی ،پست و ذلیل و بی مقدار ، یعنی بارده و شیرده ،یعنی مستعمره و تحت سلطه چرا که اساسا نژاد غربی نژاد برتر است.

وی در بخش پایانی سخنان خود گفتند: نژاد برای غربیان آنقدر مهم است که حتی در مقابل دین و آیین نژاد را مقدم می دارند. محققان غربی برای نشان دادن برتری نژاد خود تا بدانجا پیش می روند که حاضراند پیامبر دین خود را در مقابل نژاد خود عقب بزنند ؛ زیرا نژاد برای آنها مهمتر از دین آنهاست . با اینکه پیامبر مسیحیان حضرت عیسی(علیه السلام) از نژاد سامی و عرب است، اما آنان به پیامبر نژاد خود که زرتشت است توجه بیشتری کرده اند. زرتشت از نژاد آریایی است. با اینکه تولد حضرت زرتشت قرن 6 قبل از میلاد است یعنی نهایت حدود ششصد سال قبل از میلاد ، اما برخی محققان غربی آن را به شش هزار سال قبل از میلاد هم برده اند و تولد زرتشت را هزاره ششم قبل از میلاد دانسته اند . تحلیل مرحوم دکتر شریعتی اینست که اینها این کار را بدان خاطر کرده اند که بگویند پیامبر آریایی یعنی زردشت که ایران و نژادش آریایی است از نظر زمانی مقدم است به پیامبران سامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبران بعدی بوده اند چون تولد حضرت ابراهیم علیه السلام نهایت 4 هزار سال قبل از میلاد بوده است. اگر تولد زردشت مقدم بر تولد حضرت ابراهیم علیه السلام شد، آنگاه دین آریایی می رود مقدم بر دین سامی و نژاد آریایی. لذا غربیان در اینجا می توانند فخری بر نژاد سامی بفروشند که دین ما مقدم بر دین شما و پیامبر شما بوده است و این همان نژاد پرستی نهفته در فکر و فرهنگ غربی است.


8 مهر 1398 / تعداد نمایش : 839